استحمام میکنی
لباس چسبناک میپوشی که
فقط نیمه نیمی از بدنت را پوشانده
با بوی خوش که میزنی
و آرایش ملایمی که میکنی
هوس را بیدار میکنی
به گمانت پر شور ترین حال را تجربه خواهی کرد
تخت آماده ی هم آغوشی شبانه و طولانیست
به سراغش میروی با بوسه و لمس بدنش شدوع میکنی
جوابی نمیگیری
عریانی های بدنت را طنازانه به بدنش میکشی
و باز جوابی نمیگیری
دستانت را حلقه میکنی به دورش
نفس های تند شهوت بارت را مهمان گوشش میکنی
ولی باز جوابی نمیگیری و ناامیدانه پشت میکنی
و سعی میکنی بخوابی
ولی مگر خواب می آید
مگه روحت آرام میشود
مگر غرور له شده ات میگذارد
مگر شهوت حلال سرکوب شده ات امان میدهد
که بخوابی
فقط فکر و خیال است که روانه ی ذهنت میشود
و یک شب دیگر را همانند۲۱۷ شب پیشین
باکره سپری میکنی.
میکنی منبع
درباره این سایت